سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

97/9/18
11:51 ص

 

 

نقد و بررسی بازی زیبای Earth Defense Force 5 این روزها اکثر بازی‌ها تلاش مضاعفی دارند تا یک تجربه واقع‌گرایانه با بهترین کیفیت بصری را به مخاطبان خود ارائه دهند و در این راه، برای بازیسازها این مسئله اهمیت چندانی ندارد که بازی آن‌ها داستان نبردی بین نیروهای کیهانی یا آخرالزمانی به وجود آمده توسط یک ویروس را به تصویر می‌کشد. واقع‌گرایی و القاء حس بودن در زمان و مکانی ویژه، هر چند تخیلی و غیرواقعی، از جمله اهداف اصلی بازی‌سازی در حال حاضر به شمار می‌آیند ولی در این بین گاهاً با بازی‌هایی رو به رو می‌شویم که انگار 15 یا 20 سال در کپسول زمان نگهداری شده بودند و بدون توجه به روندهای معمول صنعت کار خود را می‌کنند. سری بازی‌های «Earth Defense Force» بدون هیچ و تردیدی به عنوان یکی از سردمداران این رویکرد در بازیسازی در این دسته از بازی‌ها قرار می‌گیرند. آخرین قسمت این سری با نام Earth Defense Force 5 یک سال بعد از عرضه در کشور ژاپن به زودی در غرب منتشر می‌شود و ظاهراً سازندگان عدم پیشرفت نسبت به گذشته را به عنوان هدفی مهم و مقدس در روند ساخت بازی برای خود در نظر گرفته‌اند. با ادامه مطلب همراه باشید تا ببینیم چنین رویکردی به نفع یک بازی مثل Earth Defense Force 5 است یا بر علیه آن عمل می‌کند.

ایده داستانی Earth Defense Force 5 تفاوت قابل توجهی با نسخه‌های قبلی ندارد اما بعد از اینکه در 2 قسمت قبلی با یک داستان دنباله‌دار رو به رو شدیم، در این قسمت داستان و دنیای EDF دستخوش یک بازگویی نرم شده است. در این قسمت EDF نیرویی متشکل از ارتش کشورهای سراسر دنیا نیست و تبدیل به سازمانی خصوصی شده که هنوز تجربه‌ای در نبرد با نیروهای غیرزمینی نداشته است. شما در نقش یک شهروند عادی که در حال بازدید از محل اسکان نیروهای EDF هستید وارد داستان می‌شوید و دقیقاً در همین روز هیولاها تصمیم به حمله می‌گیرند و شما ناخواسته به عنوان سرباز جدید EDF در میانه این نبرد قرار می‌گیرید. سری EDF در ابتدا به عنوان یک بازی کم‌خرج نظامی-تخیلی با کمی چاشنی خاص بازی‌های ژاپنی وارد بازار شد اما زمانی که سازنده‌ها بدلیل مسائل مالی و تکنیکی توانایی رقابت با بازی‌های مشابه را در خود ندیدند، به مرور از جدیت اولیه بازی‌ها کاسته شد و به این ترتیب بدل به نسخه طنزآمیزی از بازی‌ها و فیلم‌های مشابه شدند و به همین دلایل بازی داستان یا شخصیت‌پردازی قابل توجهی ندارد. روایت داستان معمولاً به واسطه گزارش‌های خبری که در طول مراحل شنیده می‌شوند و یا اطلاعاتی که سازمان مرکزی EDF از طریق بیسیم در اختیار ما قرار می‌دهد روایت می‌شود و این اطلاعات پیچیدگی خاصی ندارند، معمولاً زمانی که احساس می‌کنیم پیروزی از رگ کردن به ما نزدیک‌تر است از یکی از این دو طریق مطلع می‌شویم که دشمن از نیروی جدیدی پرده‌برداری کرده و حالا ما موظف هستیم تا در جبهه جدیدی مبارزه کنیم. داستان در EDF5 صرفاً بهانه‌ایست برای معرفی دشمنان جدید و مراحلی که هر چه بازی جلوتر می‌رود به صحنه‌های نبرد بزرگ و بزرگتری تبدیل می‌شوند. شخصیت‌پردازی هم در همین راستا قرار دارد و هم‌رزمانی که در کنار ما قرار می‌گیرند اسم و مشخصات خاصی ندارند و حتی از ظاهر کاملاً یکسانی با توجه به کلاسشان برخوردارند. در این میان فقط یک شخصیت وجود دارد که کمی با دیگران متفاوت است و به نوعی فرمانده عملیات در محل به حساب می‌آید و با نام «Sarge» شناخته می‌شود. Sarge تمام کلیشه‌های معمول یک افسر رده بالا را یک جا در خود جا داده و حتی صداگذاری او هم به گونه‌ای انجام شده که یادآور شخصیت‌هاییست که صدها نمونه از آنها را تا به امروز در فیلم‌های جنگی دیده و در آینده هم خواهیم دید.

ساختار گیم‌پلی Earth Defense Force 5 دقیقاً شبیه تعریفیست که 10 یا 20 سال پیش افراد غیرگیمر از بازی‌های رایانه‌ای داشتند، یک دنیای پر از کشت و کشتار با هیولاها و انفجار و سر و صدا. این‌جا هیچ خبری از واقع‌گرایی یا انتقال احساسات یک سربازِ تحت فشار در نبردی نابرابر نیست، این‌جا شما صدها سلاح و ابزار جنگی در اختیار دارید تا حشرات غول‌پیکر و آدم‌فضایی‌های غورباقه مانند صدمتری را لت و پار کنید و در این بین اگر چندین و چند آسمانخراش را هم با خاک یکسان کنید ایرادی ندارد. دقیقاً نکته اصلی اینجاست که هیچ مأموریت یا هدفی فرعی در طول مراحل وجود ندارد، شما فقط و فقط موظفید که هر نیروی غیرخودی که در مراحل ظاهر می‌شود را نابود کنید و مراحل صرفاً زمانی به پایان می‌رسند که نقاط قرمز رنگ که نشان دهنده دشمنان هستند به طور کامل از روی نقشه محو شده باشند، در این بین نابودی ساختمان‌های شهری، مرگ همرزمان یا حتی کشته شدن آنها توسط خود شما موجب شکست خوردن در مراحل نمی‌شود! 4 کلاس اصلی و بیش از 100 مرحله در بازی وجود دارند که ویژگی‌های خاص هر کلاس باعث می‌شود که مراحل مختلف بازی تبدیل به تجربه‌ای کاملاً متفاوت بشوند و مرحله‌ای که پیروزی در آن با یکی از این کلاس‌ها مدت زمان زیادی از شما تلف کرده، با کلاسی دیگر در 2-3 دقیقه به پایان برسد. مراحل بازی در محیط‌های محدودی اتفاق می‌افتند اما سازندگان تلاش کرده‌اند تا با طراحی خاص مراحل جلوی تکراری شدن بازی را بگیرند مثلاً محیط کوهستانی بازی یک بار برای مبارزه‌ای نفس‌گیر در میان کوهستانها استفاده شده و باری دیگر برای گیر افتادن در یک دره در برابر یورش ناگهانی دشمنان یا محیط غارمانند بازی یک بار به صورت مرحله‌ای افقی و‌ تو در تو و بار دیگری به عنوان یک مرحله عمودی مورد استفاده قرار گرفته که از بالای به سمت عمیق‌ترین نقطه غار حرکت می‌کنیم.

برای کسانی که تا به حال سری EDF را تجربه نکرده‌اند احتمالاً این توضیحات حس بازی‌ای را منتقل می‌کند که به سرعت تکراری می‌شود و گاهاً هم بازی به دلیل طولانی شدن مراحل بالاتر حس خسته‌کنندگی را منتقل می‌کند اما همه این توضیحات به دو شرط تبدیل به یک چرخه تکراری و ملال‌آور می‌شود، یکی اینکه گیمر فقط با یکی از کلاس‌ها و ترکیبی تکراری از سلاح‌ها به بازی کردن ادامه دهد و دیگری اینکه درجات سختی بالای بازی را تجربه نکند. بازی بکش بکشِ بدون اهمیت به سلامت همرزمان در درجات سختی بالاتر تبدیل به تجربه‌ای می‌شود که انتخاب کلاس و سلاح‌ها و همینطور زنده نگه‌داشتن همرزمان در زمانی که قصد مخفی شدن دارید، تفاوت بین موفقیت و شکست را رقم می‌زند. ممکن است سؤال پیش بیاید که چرا باید بازی‌ای که بر پایه تفریح بدون فکر ساخته شده را برای خودمان سخت کنیم؟ علت اصلی دسترسی به سلاح‌های بسیار بهتر و جذاب‌تری هستند که فقط در درجات سختی بالاتر امکان دسترسی به آن‌ها وجود دارد. مجموعه دشمنان جدیدی هم در این شماره معرفی می‌شوند که برای اولین بار باعث شده تا سازندگان به فکر تعریف هوش مصنوعی برای دشمنان بیفتند و با وجود هوش مصنوعی ساده‌ای که دارند، وجود دشمنانی که سنگر می‌گیرند و از هم حمایت می‌کنند نیاز به استراتژی‌ای فراتر از کشتن تمامی جنبندگان نسبت به سبک معمول بازی کردن سری EDF از گیمر طلب می‌کند. وسایل نقلیه بازی متأسفانه کماکان هندلینگ بسیار بدی دارند و با وجود جذابیت‌های استفاده از وسایلی مانند تانک یا هلیکوپتر، به دلیل رنجی که کنترل این وسایل با خود به همراه دارد شخصاً از استفاده از آنها تا حد امکان پرهیز کردم. بخش دونفره به صورت آفلاین و بخش 4 نفره به صورت آنلاین هم در بازی وجود دارد که این بخش‌ها اهمیت وجود 4 کلاس کاملاً متفاوت را بیش از پیش نشان می‌دهد. فرصت تجربه بخش آنلاین پیش نیامد اما بخش دونفره آفلاین تجربه‌ای متفاوت نسبت به بخش تک نفره بود و جذابیت‌های ویژه‌ای به کلیت گیم‌پلی بازی اضافه می‌کند، اینکه تصمیم بگیرید با هم همکاری کنید یا بر علیه هم عمل کنید می‌تواند لحظات سرگرم‌کننده‌ای رقم بزند و یا دوستی‌های چند ساله‌ای را به دشمنی تبدیل کند.

گرافیک بازی هم مثل دیگر موارد آن در عالم 10-20 سال پیش گیر کرده و هیچ شباهتی به یک بازی، حتی یک بازی مستقل، که در سال 2018 عرضه می‌شود ندارد. انیمیشن‌های شخصیت‌ها بیشتر به شوخی شبیه است و دشمنان و همرزمان شما بارها به درون همدیگر یا بخش‌هایی از محیط بازی فرو می‌روند. هیچ خبری از جزئیات گرافیکی وجود ندارد و تخریب ساختمان‌ها یا انفجارهای بزرگ به شکل ابرهای خاکی یا آتشین به تصویر کشیده می‌شوند و معدود شخصیت‌های بازی که دیالوگی به زبان می‌آورند هم این عمل آنها با تحرک دهان همراه نمی‌شود. بیشتر این موارد البته زیاد به چشم نمی‌آیند چون زمانی که در گرماگرم مبارزات با 200 مورچه غول‌پیکر هستید و از آسمان توسط پهپادها بمباران می‌شوید، چندان فرصتی برای توجه به این مسائل باقی نمی‌ماند. در کل بازی حداکثر یکی دو قطعه موسیقی شنیده می‌شود که از سالها پیش بخشی از سری EDF بودند و احتمالاً تا سال‌های سال هم این قطعات بخشی از این سری باقی بمانند که البته همین قطعات تکراری هم کار خود را به درستی انجام می‌دهند، اینکه مرحله به پایان رسیده یا اینکه شما در منوی بازی قرار دارید! صداگذاری بازی هم با توجه به بودجه پایین بازی در راستای انتقال حس غیرجدی بازی انجام گرفته و صدای گوینده رادیو یا فرمانده کل EDF از مدل صدا و شیوه بیان کلمات مشابه با چیزی که به عنوان کلیشه از آنها انتظار داریم استفاده می‌کنند و برای افزایش حس طعنه‌آمیز بازی نسبت به آثار مشابه، جدیت خاصی در اجرای آنها در این موقعیت‌های غیرمعقول وجود دارد.
در عالمی که اکثر بازی‌ها با مکانیک‌های بیخود و دست و پاگیر سعی در مخفی کردن کمبودهای خود دارند، وجود عنوانی مانند Earth Defense Force 5 مثل یک معجزه می‌ماند. بازی به جای مخفی کردن و ارائه منطق‌های غیرعقلانی برای پنهان کردن کمبودهای خود، این کمبودها را به طور کامل به نمایش می‌گذارد و به عنوان ویژگی اصلی خود از آنها یاد می‌کند و حتی گاهی آنها را به سخره می‌گیرد. اگر بازی با قیمت مناسب‌تری به بازار عرضه شده بود، احتمالاً از طرف من نمره بالاتری هم می‌گرفت اما به عنوان یک بازی با ساختار درجه دو که سازندگانش هم به طور واضحی نسبت به این مسئله آگاه است، 60 دلار قیمت زیادی به نظر می‌رسد. Earth Defense Force 5 تمام چیزهاییست که یک بازی از سری EDF وعده می‌دهد و گاهی برای فرار از واقعیت‌های زندگی و بازی‌هایی که روز به روز واقع‌گراتر و تاریک‌تر می‌شوند، چنین چیزی بهترین درمان است
نقد بازی kursk

تا به امروز هم فیلمهای مستندی داشتیم که در مورد بازی‌های رایانه‌ای بوده‌اند و هم فیلم‌های مستندِ از قبل طراحی شده‌ای داشتیم که مخاطب را به بازی می‌گرفتند اما ایده ساخت یک بازی رایانه‌ای مستند بر اساس یکی از حوادث واقعی تاریخ تا قبل از ساخت بازی «KURSK» انجام نشده بود. «Jujubee S.A.» که سابقاً به واسطه بازی‌های موبایلی خودش شناخته می‌شد، تصمیم به ساخت یک بازی‌ مستند گرفته تا راه جدیدی در روایت بازی‌های رایانه‌ای پایه‌گذاری کند، در ادامه این مطلب میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها در این مأموریت را بررسی می‌کنیم.


در ماه آگست سال 2000 کشور روسیه تصمیم گرفته بود که اولین مانور بزرگ دریایی خودش بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی را اجرا کند، داستان بازی در خلال این مانور اتفاق می‌افتد. بازی از لحظاتی قبل از حادثه‌‎ای که زیردریایی «K-141» با نام رمز Kursk در تاریخ 12 آگست به آن دچار شد شروع می‌شود و بعد از گذشت این لحظات کوتاه با فلش‌بکی به روز 9 آگست برمی‌گردیم و داستان از آنجا شروع می‌شود. در اتاق هتلی در مسکو در میابیم که ما در نقش جاسوسی آمریکایی که قصد نفوذ به زیردریایی روسی را دارد بازی می‌کنیم و هدف ما پیدا کردن اطلاعاتی در مورد اژدر جدید نیروی دریایی روسیه است که توسط Kursk حمل می‌شود و قرار است در این مانور دریایی از آن پرده‌برداری شود. بعد از سوار شدن بر زیردریایی با افرادی رو به رو می‌شویم که مشغول کار و زندگی خود هستند و نسبت به مانور پیشِ رو و بازگشت دوباره روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی امیدهای فراوانی دارند و با رفتار دوستانه‌ای که نسبت به ما از خود نشان می‌دهند، کار جاسوسی و خیانت به آنها را برای ما سخت می‌کنند.
داستان بازی پیچیدگی چندانی ندارد و یادآور فیلم‌های جاسوسی دهه 90 میلادیست که توسط هالیوود به عنوان جشن پیروزی در جنگ سرد ساخته می‌شدند، اینکه تمام تلاش‌های روسیه برای بازگشت به نقشی کلیدی در بازی‌های سیاسی جهانی توسط یک جاسوس یکه و تنها به راحتی نقش بر آب می‌شوند. بخش جذابتر داستان در خلال معدود مراحل فرعی بازی و به عنوان بخشی از خدمه زیردریایی روی می‌دهد. از کمک کردن به یک همکار و چراغ قوه گرفتن برای او در حالی که به بررسی علت قطعی برق مشغول است تا تلاش برای شکستن رکوردهای دیگران در وسایل ورزشی یا آرکیدها به محیط بازی و شرایط زندگی در زیر دریایی حس واقعگرایانه و باورپذیرتری می‌دهند و موجب ناراحتیست که سازندگان کمی بیشتر از این پتانسیل استفاده نکرده‌اند و تمرکز خودشان را بر روی داستان کلیشه‌ای اصلی بازی گذاشته‌اند. شخصیت‌پردازی چندانی نه برای نقش اصلی داستان و نه دیگر خدمه زیردریایی اتفاق نمی‌افتد، بعضی از شخصیت‌ها ویژگی‌های کوچک خاص خود را دارند و خواندن نامه‌های شخصی برخی از شخصیت‌ها به آشنایی بهتر با آنها کمک می‌کند اما حضور کمرنگ آنها در طول داستان و اسامی روسی کلیشه‌ای مثل ایوان و ویکتور و … باعث کم اهمیت شدن این شخصیت‌ها در هنگام بازی کردن می‌شود. فضاسازی بازی و ایجاد حس نوستالژی ابتدای قرن بیست و یکم به وسیله طراحی صحنه و نوشته‌هایی که در آنها به حوادث روز آن زمان مثل گلزنی زیدان در بازی فوتبال یا رقابت انتخاباتی جورج بوش و ال گور یا ماجرای ترس از اختلال در شبکه‌های رایانه‌ای در ابتدای سال 2000، به خوبی انجام گرفته‌است و به خوبی به یاد ما می‌آورد که چقدر دنیای قبل از 11 سپتامبر، دنیای ساده‌تری بود.


گیم‌پلی اصلی بازی از فرمول کلی شبیه‌سازهای راه رفتن پیروی می‌کند. شما به عنوان یکی از خدمه زیردریایی Kursk موظفید که قبل و در خلال مانور دریایی، وظایفی را انجام دهید که نیازمند سرک کشیدن به نقاط مختلف زیردریایی می‌شود و همینطور در زمان‌های آزاد و اوقاتی که کسی حواسش به شما نیست باید به دنبال اسناد و مدارکی باشید که در حیطه وظایف جاسوسی شما قرار می‌گیرد. متأسفانه سازنده‌ها به مهمترین اصل شبیه‌سازهای راه رفتن در طراحی بازی توجه نکرده‌اند، اصل اول اینگونه بازی‌ها پرهیز از لودینگ و حفظ به هم پیوستگی بازی در لحظات انتقالیست ولی در این بازی با هر بار عبور از دریچه‌های بین بخش‌های مختلف زیردریایی مجبور به رد شدن از یک لودینگ جدید هستیم و هر انتقال از قسمتی به قسمت دیگر، هر باز کردن در و هر بالا و پایین شدن از پله‌ای در بازی به جای اینکه بدون برش و توقف اتفاق بیفتد با یک سکون چند ثانیه‌ای و انیمیشنی تکراری همراه است. زیردریایی به عنوان محیط اصلی بازی پر از جزئیات است و با دقت بسیار خوبی طراحی شده‌ منتها سازندگان به هیچ وجه از پتانسیل نهفته این محیط استفاده نمی‌کنند و درحالیکه می‌توانستند یک شبیه‌سازی قابل توجه از زندگی خدمه یک زیردریایی ارائه دهند و به اجرای ایده مستند بودن بازی کمک بزرگی کرده باشند، از استفاده از این همه اتاق، بخش فنی و افراد بسیار زیادی که در زیردریایی مشغول به کار هستند صرف نظر می‌کنند و همه چیز را در چارچوب خط داستانی اصلی قرار می‌دهند. شخصاً پتانسیل هدر رفته بسیاری در این بازی می‌بینم که به مراتب ناامیدکننده‌تر از سادگی گیم‌پلی اصلی بازیست.
در بخش گرافیک، سازندگان تلاش زیادی داشته‌اند تا با استفاده از فیلترهای سینمایی و مواردی از این دست ظاهر واقعگرایانه‌ای به محیط بازی بدهند و تا حدودی هم موفق عمل کرده‌اند اما این مسئله به شکل قابل توجهی باعث سنگینی بیش از حد بازی در اجرا شده و از طرف دیگر میزان استفاده بازی از منابع سخت‌افزاری گهگاه از برخی بازی‌های AAA روز هم بالاتر می‌رود. در متحرک سازی و انیمیشن‌های شخصیت‌های بازی کیفیت کار بسیار پایین‌تر از طراحی محیط است و گاهی به حدی حرکات غیرطبیعی و رباتی به نظر می‌رسند که می‌خواهید چشمان خود را ببندید تا این انیمیشن‌های خجالت‌آور را نبینید. در بخش موسیقی چیز قابل ذکری شنیده نمی‌شود اما افکت‌های صوتی محیط تا حد زیادی قابل قبول هستند. به جز شخصیت اصلی که در زمان حرف زدن با خودش و فکر کردن به زبان انگلیسی تکلم می‌کند، باقی شخصیت‌ها همه به زبان روسی صحبت می‌کنند و با توجه به اینکه من هیچ شناختی از زبان روسی ندارم، سطح بازی‌های صداپیشه‌ها در حدی بود که به نظر می‌رسید به جای همه شخصیت‌ها یک نفر صحبت می‌کند.


در مجموع تلاش Jujubee S.A. در ساخت بازی KURSK وتلاش برای ارائه سبک روایی متفاوت نسبت به اکثر بازی‌ها تا حدودی جای تقدیر دارد و در برخی از بخش‌ها مثل فضاسازی و ساخت یک زیردریایی پیچیده و با محیطی پویا موفق عمل بودند اما در ارائه یک بازی که حکم اثری مستند از یک واقعه تاریخی دارد چندان موفق نیستند. هسته اصلی گیم‌پلی بازی هم چندان سرگرم‌کننده نیست و در بیشتر مواقع از تلاش برای یافتن یک نخود سیاه به نخود سیاه دیگری در حال جا به جایی هستید.



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ